سابقه پنجاه سال تبلیغ مستمر به من میگوید، بهترین شیوههای تبلیغ را میتوان در: «مستند سخن گفتن، زیبا صحبت کردن، سخن آهنگین، صوت جذاب، ظاهر مناسب مبلغ، مکان مطلوب، در نظرگرفتن استعداد مستمعین، به زبان مردم سخن گفتن و مخصوصا برای خدا انجام دادن» خلاصه کرد.
سرویس علمی- فرهنگی مرکز خبر حوزه، در آستانه ماه محرم و فعالیتهای تبلیغی روحانیون بایستههای تبلیغ را در گفتگو با حجتالاسلاموالمسلمین سید مرتضی صالحی خوانساری از وعاظ معروف کشور که مفتخر به پیرغلامی امام حسین (ع) است را تقدیم میکند.
*به عنوان کسی که سالها در عرصه تبلیغ فعالیت نموده و تجربیات فراوانی در این عرصه دارید، بفرمایید تبلیغ چه آثاری بر فرد و جامعه دارد؟
خداوندتعالی در قرآن کریم می فرماید: « الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا؛ (پيامبران) پيشين كسانى بودند كه تبليغ رسالتهاى الهى مىكردند و (تنها) از او مى ترسيدند، و از هيچ كس جز خدا بيم نداشتند؛ و همين بس كه خداوند حسابگر (و پاداشدهنده اعمال آنها) است!، (احزاب39)»؛ خداوند در کتاب خود، در برنامه روزانه و شبانه مسلمانان، یکی از وظایف مسلمانان را تبلیغ رسالات خود بیان میفرماید. این تبلیغ شامل: اوامر،نواهی، واجبات، محرمات، مکروهات، مستحبات و مباحات میباشد که باید به مردم رسانده شود، در عین حال باید مواظب حریم خدا نیز بود که این کار برای خدا انجام گیرد. و در راه تبلیغ نباید از کسی خوف و وحشت داشت، چون خداوند طبق فرمایش خود در این آیه، تبلیغکنندگان را کفایت خواهد کرد. این پیام رسمی خداوند میباشد.
رسول گرامی اسلام (ص) در مأموریتی به حضرت علی (ع)، آن حضرت را (ع) به یمن جهت ابلاغ دین فرستادند و در این مأموریت به امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: اى على! با كسى جنگ نكن مگر اين كه نخست او را به آيين اسلام دعوت كنى، به خدا سوگند، اگر خداوند به دست تو يك نفر را هدايت كند، براى تو بهتر است از آنچه آفتاب بر آن مىتابد. (نوادر راوندی –ترجمه صادقی اردستانی ص212)
این گفتار و بیان از قرآن و رسول اکرم (ص)، ارزش، قیمت و عزت تبلیغ دینی را جهت نجات مردم از ضلالت و قراردادن آنها به مسیر هدایت، به وضوح نشان میدهد.
خداوند در آیه 4 سوره الرحمن به یکی از نعمتها به نام «بیان» اشاره میکند و می فرماید: «عَلَّمَهُ الْبَيَانَ».
از بین حواس پنج گانه ظاهری و حواس باطنی، خداوند کریم،« بیان» را مزیّتی برای بشر نقل میکند. یعنی در واقع امتیاز انسان با غیر خود از ماسویالله، داشتن «بیان و نطق» است.
بیان و نطق نیز، گویای عقل و خرد انسان میباشد.
برای فهمیدن این که چه کسی اندیشمند و عاقل است میتوان از دو راه؛ «بیان» و «بنان» استفاده نمود. بنان، که همان بند انگشت است کنایه از قلم میباشد، یعنی کسی با به دست گرفتن قلم به تبلیغ دین بپردازد. چنانکه اولین پیام پروردگار برای مسلمانان به وسیله رسول خدا (ص) این گونه بیان شده است:« اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ. خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ. اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ. الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ؛ بخوان به نام پروردگارت كه(جهان را) آفريد همان كس كه انسان را از خون بستهاى خلق كرد! بخوان كه پروردگارت(از همه) بزرگوارتر است، همان كسى كه بوسيله قلم تعليم نمود، (علق 1-4)».
بیان و قلم دو ارمغانی است که خداوند در قرآن به رسول اکرم (ص) جهت هدایت بشریت معرفی کرده است.
از نظر روحی و روانی توصیه شده است که مردم همیشه با یکدیگر صحبت و گفتگو داشته باشند خداوند میفرماید: «وَذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَى تَنفَعُ الْمُؤْمِنِينَ؛ و پيوسته تذكّر ده، زيرا تذكّر مؤمنان را سود مىبخشد. (ذاریات55)» و « وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ؛ و در كارها، با آنان مشورت كن! (ال عمران 159)»؛ مذاکره، مشورت، مراوده، مباحثه، محاجّه و نوشتار وسیله ارتباطی جوامع بشری است که در طول حیات بشری، یک ضرورت برای تعمیم زندگی دینی، دنیوی و اخروی به حساب میآید.
بنابراین تبلیغ که بیان، پیام، اعلام، نامه و پیک است، به طور طبیعی جزء خلقت و فطرت انسانی است که گوینده با کلام خود، همیشه در شنونده اثر میگذارد و شنونده با تمام وجود آماده شنیدن است تا آن را به کار ببندد. گوینده نیز باید طبق شرائط گویندگی، کلام خود را مزین به علم کرده و از دل سخن بگوید.
همچنین در حالی سخن بگوید که خود نیز به آن اعتقاد داشته و عامل به گفته خود نیز باشد، تا در مستمع و مخاطب اثرگذار باشد. چنانچه در روایت نیز وارد شده است: سخن اگر از دل برخیزد، ناگزیر بر دل مینشیند و اگر از زبان خارج شود از گوش تجاوز نمیکند. بنابراین نمیتوان مدعی شد که گفتار، پیام و نوشتار در مخاطب اثرگذار نیست. زیرا اثرگذاری بیان و نوشتار جزء طبیعت انسانی است؛ اما برای اثرگذاری بیشتر، مداوم و مؤثر به شرائط خاصی نیاز است که باید در شخص گوینده، شخص شنونده و اصل قول و بیان موجود باشد. که بنده توفیق دارم این شرائط را هفتهای یک جلسه برای 60نفر از طلاب جانباز در قم بیان میکنم.
*به نظر شما تبلیغ از چه شرایطی باید برخوردار باشد؟
باید برای این سؤال به اندازه یک کتاب، پاسخ کنار گذاشت. بنده سخنرانی و خطابه را با شرائط خاص خطابه و خطیب، در 30 محور قرار دادهام. اما اصول مطلب این است که گوینده باید سواد و قدرت کافی جهت ایراد سخن برای مجالس مختلف و مستمعین مختلف را داشته باشد.
سخن و کلام نیز باید، معقول و مطابق با خواسته مستمع باشد. قرآن کریم در اینباره میفرماید:« هَذَا بَلاَغٌ لِّلنَّاسِ، قرآن، پيام و ابلاغى براى عموم مردم است، (ابراهیم52)»؛ در جای دیگر میفرماید:« وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ، ما هيچ پيامبرى را، جز به زبان قومش، نفرستاديم؛ تا(حقايق را) براى آنها آشكار سازد، (ابراهیم آیه 4)»؛ مبلغ باید طبق عقل،زبان و فرهنگ مستمع تبلیغ کند. همچنین مبلّغ نباید مافوق عقل مستمع یا مادون فهم او سخن بگوید وگرنه به مستمع ظلم نمودهاست.
مستمع نیز باید دارای شرائطی باشد، مثل این که همچون: برای شنیدن حقیقت آمده باشد، طالب حقیقت باشد،قدرت استماع داشته باشد و هدفی نیز در شنیدن داشته باشد.
وقتی شرائط گوینده و شنونده لحاظ گردید آنوقت شرط مهمی باید در گوینده جهت تبلیغ وجود داشته باشد و آن این است که گوینده باید برای خدا بگوید و شنونده برای خدا بشنود، که در این صورت آنچه از طرف گوینده گفته میشود، اثر لازم را در مخاطبین خواهد گذاشت.
مبلغین باید از بهترین منابع همچون؛ «آیات، روایات رسول اکرم و حضرات معصومین (ع)» در تبلیغ خود استفاده کنند.
*بهترین شیوه تبلیغ با توجه به تجربیاتی که در این زمینه دارید، چیست؟
تجربه پنجاه سال منبر رفتن یه من میگوید بهترین شیوههای تبلیغ را میتوان در:« مستند سخن گفتن، زیبا صحبت کردن، سخن آهنگین، صوت جذاب، ظاهر مناسب مبلغ، مکان مطلوب، در نظرگرفتن استعداد مستمعین، به زبان مردم سخن گفتن و مخصوصا برای خدا انجام دادن» خلاصه کرد.
قرآن میفرماید:« الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ»؛ یعنی کسانی که رسالات خدا را ابلاغ میکنند، نه رسالات دیگران!
سخن پیامبر اکرم و دیگر معصومین (ع) چون سخن خدا است، «رسالات الله» محسوب میشود. در ادامه میفرماید:«وَيَخْشَوْنَهُ» تقوای الهی داشته باشد. «وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ» از کسی در این راه نترسد.
«وَ لَا تَأْخُذُهُ فِي اللَّهِ لَوْمَةُ لَائِمٍ». در مراعات طرف حق و اطاعت آن، نباید از سرزنش ملامتکنندگان ترسید. (الاحتجاج علی اهل اللجاج ج 1 ص60)
در راه تبلیغ دین نباید از ملامت، مسخره، بدگویی و فحاشی دیگران ترسید و منفعلانه برخورد کرد، چون که «كَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا»، خدا، خودش کفایتکننده است.
یکی از بهترین زمانها، برای تبلیغ دین عاشورای سیدالشهداء (ع) میباشد.
خداوند تبارک و تعالی لطف فرموده و امام حسین (ع) را وسیله و هزینه برای احیای دین قرار داده است. در طول یک سال اگر مردم دچار فراموشی و سهلانگاری در امر دین شوند، بلافاصله امام حسین (ع) به میدان هدایت باز گشته و میفرماید: «أَنِّي لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِي أُمَّةِ جَدِّي ص أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أَسِيرَ بِسِيرَةِ جَدِّي وَ أَبِی؛ من براى سركشى و عداوت و فساد كردن و ظلم نمودن از مدينه خارج نشدم. بلكه هدف من جز اين نيست كه من بمنظور ايجاد صلح و سازش در ميان امت جدم خارج شدم، من در نظر دارم امر به معروف و نهى از منكر نمايم. من ميخواهم مطابق سيره جدم رسول خدا (ص) و پدرم على بن ابى طالب عليهم السّلام رفتار نمايم. (بحار ج44-329)»؛ هر کس حاضر است حرف حق مرا بشنود و هر کس به جای شنیدن حق، تیر به گلوی من زند، میایستم، تا روزی که خداوند بین من و این قوم داوری کند امروز به عینه میبینیم خداوند بعد از شهادت آن حضرت تاکنون حق را آشکار نمود که سیدالشهداء، کشته دیروز و رهبر امروز است.
این قیام امام حسین (ع) است که پیوسته نهضت آموز می باشد.
هماره تازه بود یادبود عاشورا که روز حق و هدایت همیشه نوروز است
حرارتی که ز عشق حسین در دلهاست برای ظالم هر عصر خانمانسوز است
یزید ملعون بعد از به هلاکت رسیدن، دارای سیزده پسر بود، همه آنها محو و نابود شدند. اما سیدالشهداء (ع) بعد از عاشورا فقط یک پسر داشتند که امروز سادات، شیعیان، طرفداران، عاشورائیان، واعظان، مداحان، ذاکران، شاعران و گریهکنندان سراسر جهان را فرا گرفتهاند.
*به عنوان پیرغلام امام حسین (ع)، چه توصیههایی به مبلغین در ایام محرم دارید؟
توصیه من به این قشر این است که از گفتن سخن بدون سند و منبع، بافتههای بدون دلیل، کذب و دروغ و به دور از واقعیت، شرعاً بپرهیزید.
مبلغین مطالب خود را به منابع مقبول مثل منابع؛ شیخ صدوق، شیخ کلینی و شیخ مفید (ره) و دیگر بزرگان شیعه مستند کنند، تا هیچگونه شبههای در مطالب آنها نباشد. بنده خود به دو تاریخ مقتل مثل؛ مقتل الحسین، سیدعبدالرزاق مقرم و حیاةالحسین شیخ باقر شریف قرشی... اعتقاد داشتهام.
در محضر رهبر معظم انقلاب منبری داشتم بعد از اتمام منبر ایشان از من سؤال کردند که فلان مطلب را از کجا نقل کردی؟ عرض کردم از این دو کتاب مقتل. فرمودند: این دو کتاب مقبول است. مبلغین در بیان واقعه عاشورا میتوانند مطالب خود را به این دو کتاب مستند کنند.
نکته دیگری که مبلغین گرامی باید رعایت کنند این است، نباید تنها به خاطر اشک گرفتن، روضهای بخوانند که سند ندارد و دروغ است، باید از این کار سخت بپرهیزند.
امام صادق (ع) فرمود: اگر بیانات ما را آنچنان که وارد شده است بگویید، خود مردم دنبال ما خواهند آمد. مبلّغین عزیز اگر، در ایام محرم و صفر و به خصوص در روز عاشورا نامه، کلام و پیامهای سیدالشداء را آنچنان که وجود دارد به سَمْع مردم برسانند، مردم هم هدایت شده، هم توسل پیدا کرده و هم از روی حقیقت و درستی اشک خواهند ریخت.
تجربه پنجاهساله منبر بنده همین نکته را تأیید میکند و روش من نیز این گونه است که مطالب مستند و واقعی را به مردم انتقال میدهم.
توصیه دیگر من این است، گر چه در ایام محرم و صفر همه نوع مسائل اخلاقی، تربیتی، اعتقادی و تاریخی را میتوان عنوان کرد، اما مبلّغین این ایام مخصوصاً عاشورا را اختصاص به سفر پر رمز و راز حضرت سید الشهداء از مدینه تا کربلا و سخنان آن حضرت در طول مسیر با افراد و گروههای خاص اختصاص دهند. مثلاً سخنان امام حسین (ع) در هشتم ذیالحجه در کنار کعبه، با فرزدق شاعر در بین راه، مکالمه آن حضرت با حر بن یزید ریاحی، کلام حضرت در لحظه ورود به کربلا و سخن امام در شب و روز عاشورا، پیامهای زیاد اعتقادی، سیاسی، اجتماعی و... برای مسلمانان تا روز قیامت به همراه دارد.
امام حسین (ع) در صبح روز عاشورا در مقابل یاران خود میفرماید: هر کس حقی از مردم بر گردن او هست، نباید امروز به میدان جنگ برود « موسی بن عمیر از پدرش نقل می کند که حضرت سیدالشهداء (ع )در روز عاشورا، به من فرمودند :» نادِ أنْ لا یُقتَلَ مَعى رجُلُ عَلیه دَیْنُ و نادِ بِها فى المَوالى فَإنى سَمعْتُ رسولَ الله (ص)یقولُ :مَنْ ماتَ و عَلیه دَیْنُ اُخِذَ مِنْ حَسَناتِه یومَ القیامَة؛ (میان همه یارانم )اعلام کن هر کس دَیْنى (قرضى)بر عهده دارد، با من کشته نشود، زیرا که من از رسول خدا (ص) شنیدم که فرمود: هر کس از دنیا برود و دینی بر ذمه داشته باشد، از حسنات وی در فردای قیامت برداشته می شود».«در نقل دیگرى آمده است که عمیر انصارى گفت :امام حسین (ع)به من فرمودند :» نادِ فى الناس أنْ لا یُقاتِلَنَ معى رجُلُ عَلیه دَیْنُ، فإنه لَیسَ مِنْ رجُلٍ یَموتُ و عَلیه دَیْنُ لا یَدَعْ لَه وَفاءً إلا دَخَلَ النارَ؛ میان مردم اعلام کن هر کس بدهکار است در رکاب من پیکار نکند، زیرا هر کس از دنیا برود در حالی که دینی بر عهده اش باشد که چاره ای برای آن نکرده باشد، گرفتار دوزخ می شود». مردی برخاست و گفت: «همسرم پذیرفته است که قرض مرا از طرف من بپردازد .«امام (ع)پاسخ داد: «و ما کفالَة امرَأةٍ و هل تَقْضى إمْرَأةُ؛ کفالت آن زن چه فایده اى دارد؟ آیا او قدرت دارد چنین کند؟!» (احقاق الحق-ص 429)»، امام حسین (ع) در معرض جهاد و رگبار تیر دشمنان قرار دارد با این حال میفرماید: کسی که حق الناس بر گردن دارد نباید به میدان جهاد قدم بگذارد.
اعتقاد بنده این است که از بیانات گرانبهای سید الشهداء میتوان به خوبی جهت ابلاغ دین استفاده نمود و با این غنای کلام حضرت سیدالشهداء میتوان همه مسلمانان به خصوص شیعیان از پیر و جوان، زن و مرد را به خوبی اشباع کرد.
*خاطرهای از تبلیغ خود بیان کنید.
بنده سفرهای زیادی جهت تبلیغ به مناطق مختلف کشور و حتی دیگر کشورها داشتهام.
در یکی از سفرهای تبلیغی در دهه سوم ماه صفر به کشور آمریکا و شهر واشنگتن رفته بودم، شب اربعین امام حسین (ع) مصادف با شب نوروز شده بود. گمان بنده این بود که در شب عید نوروز ممکن است مردم به جلسه حاضر نشوند، اما در آن شب و شبهای بعد جمعیت زیادی از متخصصین پزشکی و اساتید دانشگاه که ایرانی بودند پای منبر حاضر شدند.
شب آخر وقتی از منبر پایین آمدم، مردم برای احوالپرسی جلو آمدند در بین این افراد خانمی جلو آمد و گوشه عبای مرا بوسید و زار زار گریه میکرد گفتم: چرا گریه میکنی؟ گفت من جراح متخصص زنان و زایمان هستم. از ساعت هشت صبح تا چهار بعدازظهر مشغول جراحی هستم بعد از فراغت از کار، وضو گرفته و نماز میخوانم و به این مرکز اسلامی جهت شنیدن منبر شما حاضر میشوم.
سخنان و روضه شما چنان آرامبخش است که خستگی مرا رفع میکند و برای کار فردا انرژی مضاعفی میگیرم. حرف من این است که فردا شب به بعد چه کار کنیم که چنین مجلسی دیگر برقرار نیست.
مردم در قلب کفر و استکبار تشنه و آماده حق و حقیقت هستند.
دنیای استکبار، شیعه را مثل کبوتری میداند که یک بال آن سرخ (نماد عاشورا) و بال دیگر آن سبز (نماد انتظار) و محور آن ولایت است.
آنها این سه شاخص را مورد هجوم و حمله قرار دادهاند، تا هستی شیعه از آنها گرفته شود.
معاندین شیعه خیلی سعی کردهاند که شیعیان به فلسفه قیام سیدالشهداء (ع) نپردازند و با روش های مختلف تلاش کردهاند که مردم از مقطع مداحی، روضه و اشک بالاتر نروند و این امر وظیفه مبلغین را در تبیین فلسفه و هدف قیام امام حسین (ع) و نیز بیان معارف اهل بیت (ع) و حقایق دینی سنگینتر میکند، آنها باید مراقب این مباحث باشند.